در این کشور، اگر «زبان بومی» را نفهمید، زندگی را درک نکرده‌اید

اشتراک‌گذاری مقاله
زمان تقریبی مطالعه ۵ تا ۸ دقیقه

در این کشور، اگر «زبان بومی» را نفهمید، زندگی را درک نکرده‌اید

ما اغلب فکر می‌کنیم که یادگیری زبان انگلیسی کافی است و با آن می‌توانیم بدون ترس به هر جای دنیا سفر کنیم. به هر حال، این زبان مانند «زبان مشترک جهانی» است؛ در تجارت، فناوری، سفر... به نظر می‌رسد همه چیز با آن حل و فصل می‌شود.

اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید که اگر کشوری، «زبان بومی» خودش را – زبانی که به نظر می‌رسد هیچ ارتباطی با زبان‌های رایج و متداول ندارد – به اندازه زبان رسمی مهم بداند، یا حتی مهم‌تر، چنین وضعیتی چگونه خواهد بود؟

این غیرقابل باور به نظر می‌رسد، اما واقعاً در کشوری در آمریکای جنوبی به نام پاراگوئه رخ می‌دهد.

یک «راز خانوادگی»، چگونه غذای اصلی ضیافت ملی می‌شود؟

تصور کنید، زبان اسپانیایی مانند یک «فست‌فود» جهانی است، استاندارد و کارآمد، و گزینه اول برای کارهای رسمی و جدی. اما در پاراگوئه، زبان دیگری به نام گوارانی (Guaraní) وجود دارد که مانند یک «راز خانوادگی» است که سینه به سینه منتقل شده است.

این «راز» در ابتدا فقط در خانواده‌ها رواج داشت، زبانی برای شوخی کردن، درد دل کردن و ابراز علاقه بین خویشاوندان و دوستان بود. این زبان آکنده از گرمای زندگی و بوی خاک بود.

برای مدت طولانی، این «راز خانوادگی» چندان مورد پذیرش نبود. استفاده از آن در موقعیت‌های رسمی، حتی باعث می‌شد مردم شما را «دهاتی» و «بی‌فرهنگ» بدانند. درست مثل این است که با دمپایی وارد یک رستوران لوکس شوید؛ همیشه نگاه‌های عجیب و غریب به خود جلب می‌کنید.

اما مردم پاراگوئه کم‌کم متوجه شدند که آن «فست‌فود» جهانی، اگرچه راحت است، اما حس تعلق درونی را پر نمی‌کند. و تنها آن «راز خانوادگی» خاص است که واقعاً «هویت ما» را تعریف می‌کند. این زبان حامل حافظه، احساسات و روح ملت است.

پس، معجزه رخ داد.

آن‌ها این «راز» را رها نکردند، بلکه آن را به سفره «ضیافت ملی» آوردند. آن‌ها زبان گوارانی را وارد قانون اساسی کردند و در کنار اسپانیایی، آن را زبان رسمی اعلام کردند. بچه‌ها در مدارس هر دو زبان را همزمان یاد می‌گیرند؛ در اسناد دولتی و علائم عمومی، می‌توانید هر دو را در کنار هم ببینید.

امروز، در پاراگوئه، باحال بودن واقعی این نیست که چقدر اسپانیایی را روان صحبت می‌کنید، بلکه این است که بتوانید در گفتگوی اسپانیایی‌تان، چند کلمه گوارانی اصیل را به طور طبیعی چاشنی کنید. مانند این است که هنگام پختن یک غذای استاندارد، کمی از ادویه بی‌نظیر خانوادگی را روی آن بپاشید؛ طعم آن فوراً زنده می‌شود و جان می‌گیرد.

اگر فقط اسپانیایی «فست‌فودی» بلد باشید، می‌توانید با مردم معامله کنید؛ اما اگر گوارانی را مانند یک «راز خانوادگی» درک کنید، تنها در این صورت است که می‌توانید واقعاً با آن‌ها دوست شوید و به دلشان راه یابید.

«راز خانوادگی» شما چیست؟

داستان پاراگوئه به ما یک حقیقت عمیق را می‌آموزد: قدرت واقعی، نه در پوشاندن یک فرهنگ با فرهنگ دیگر است، بلکه در همزیستی مسالمت‌آمیز آن‌هاست.

هر یک از ما، و هر فرهنگی، یک «راز خانوادگی» خاص خود را دارد. این می‌تواند زبان محلی شما باشد، ترانه‌هایی که از کودکی شنیده‌اید، یا شوخی‌هایی که فقط شما و خانواده‌تان می‌فهمید. این‌ها هویت منحصر به فرد شما را تعریف می‌کنند.

در موج جهانی‌سازی، ما به راحتی جذب «استانداردها» و «جریان‌های اصلی» می‌شویم و کم‌کم باارزش‌ترین و منحصر به فردترین داشته‌های خود را فراموش می‌کنیم.

اما ارتباط واقعی، دقیقاً خارج از «استانداردها» اتفاق می‌افتد. این تبادل اطلاعات نیست، بلکه ملاقات قلب‌هاست.

به همین دلیل است که ارتباطات فراتر از زبان و فرهنگ، اینقدر جذاب هستند. ما تلاش می‌کنیم طرف مقابل را درک کنیم، نه فقط با ترجمه کلمه به کلمه، بلکه برای چشیدن آن «راز خانوادگی» بی‌نظیری که در فرهنگ طرف مقابل نهفته است.

خوشبختانه، فناوری در حال کمک به ماست تا این کار را بهتر انجام دهیم. به عنوان مثال، ابزارهایی مانند Intent، ترجمه هوش مصنوعی داخلی آن‌ها، تنها به دنبال دقت نیست، بلکه به شما کمک می‌کند موانع را از بین ببرید، تا بتوانید به طبیعی‌ترین شکل ممکن، احساسات و گرمای نهفته در پس زبان طرف مقابل را حس کنید. هدف آن این است که به شما کمک کند قلب‌ها را به هم متصل کنید.

پس، دفعه بعد که با دوستی از پیشینه‌ی فرهنگی متفاوت آشنا شدید، فقط درباره «موضوعات استاندارد» جهانی صحبت نکنید.

بد نیست از او بپرسید، «راز خانوادگی» او چیست؟

وقتی شروع به کنجکاوی در مورد روح یک فرد دیگر می‌کنید، یک رابطه واقعاً معنادار، تازه آغاز شده است.