مشکل زبان انگلیسی شما این نیست که ضعیف هستید، فقط هرگز «به آب نزدهاید» تا شنا کنید
آیا شما هم احساس عجیبی ندارید؟
همه ما در یک سوءتفاهم بزرگ افتادهایم، اینکه فکر میکنیم یادگیری زبان انگلیسی مانند آماده شدن برای امتحان تاریخ است — فقط کافی است کتاب درسی را از بَر کنیم تا نمره بالایی بگیریم.
اما امروز، میخواهم یک حقیقت تلخ و در عین حال آرامشبخش را به شما بگویم: یادگیری زبان انگلیسی، هرگز «درس خواندن» نبوده، بلکه «شنا کردن» است.
وقتی کنار آب ایستادهاید، هرگز شنا کردن را یاد نخواهید گرفت
تصور کنید میخواهید شنا یاد بگیرید. شما تمام کتابهای موجود در بازار در مورد شنا را خریدهاید، تمام حرکات تفکیکی کرال سینه و قورباغه را مطالعه کردهاید، حتی میتوانید فرمول نیروی شناوری آب را از حفظ بنویسید. شما به یک متخصص تئوری شنا تبدیل شدهاید.
سپس، کسی شما را به داخل آب هل میدهد. چه اتفاقی میافتد؟ شما فقط دست و پایتان را گم میکنید، چندین بار آب میخورید، و سپس متوجه میشوید که تمام آن دانشهایی که خوانده بودید، در آب هیچ فایدهای ندارند.
این همان وضعیت بغرنج ما در یادگیری زبان انگلیسی است. همه ما «نظریهپردازان شنا» هستیم که کنار آب ایستادهایم. ما ساعتها وقت صرف «مطالعه» زبان انگلیسی کردهایم، اما کمتر واقعاً «به آب زدهایم» تا از آن استفاده کنیم.
آنهایی که به زبان انگلیسی مسلط هستند، نه از شما باهوشترند و نه استعداد بیشتری دارند. آنها فقط یک نقطه مشترک دارند: آنها مدتهاست که به آب زدهاند و از آب خوردن هم نمیترسند.
آنها میدانند که زبان یک رشته تحصیلی برای «حفظ کردن» نیست، بلکه یک مهارت برای «ارتباط برقرار کردن» است. درست مانند شنا کردن یا دوچرخهسواری، تنها راز آن این است که – به آب بزنید و استفاده کنید.
چگونه از «کنار آب» به «درون آب» برویم؟
تغییر طرز فکر قدم اول است، اما بعد چه؟ شما به یک برنامه عملیاتی واضح نیاز دارید تا خودتان را از کنار آب به داخل آن «هل دهید».
۱. اول «شناور شدن» را یاد بگیرید، بعد «زیبایی فرم»
هیچکس در اولین بار که به آب میزند نمیتواند با فرم استاندارد یک ورزشکار المپیکی شنا کند. همه اول یاد میگیرند که غرق نشوند.
انگلیسی صحبت کردن هم همینطور است. آن گرامر کامل و لغات پیشرفته را فراموش کنید. هدف شما اکنون فقط یک چیز است: اینکه طرف مقابل منظورتان را بفهمد.
اشکالی ندارد که از کلمات ساده، جملات شکسته، و حتی زبان بدن استفاده کنید. ماهیت ارتباط، انتقال پیام است، نه مسابقه گرامر. وقتی دیگر به «درست صحبت کردن» اصرار نورزید، بلکه روی «واضح صحبت کردن» تمرکز کنید، خواهید دید که صحبت کردن آنقدرها هم دشوار نیست.
۲. «استخر شنای» خود را پیدا کنید
لازم نیست برای پیدا کردن محیط انگلیسیزبان به خارج از کشور نقل مکان کنید. امروزه، تلفن همراه شما بهترین استخر شنای شماست.
نکته کلیدی این است که انگلیسی را از یک «موضوع درسی» به «بخشی از زندگی روزمره» خود تبدیل کنید.
- لیست پخش آهنگهای چینی مورد علاقه خود را به آهنگهای پاپ انگلیسی تغییر دهید.
- سریالهایی که تماشا میکنید را امتحان کنید، زیرنویس چینی را خاموش کنید و زیرنویس انگلیسی را روشن کنید.
- زبان سیستم گوشی خود را به انگلیسی تغییر دهید.
همه اینها در حال ایجاد یک «محیط انگلیسی» کوچک هستند.
اگر میخواهید مستقیماًتر وارد عمل شوید، ابزاری پیدا کنید که به شما امکان دهد «در آب غوطهور شوید». در گذشته، پیدا کردن یک همزبان (پارتنر زبانی) که مایل به تمرین با شما باشد، دشوار بود، اما اکنون فناوری همه چیز را آسان کرده است. مانند اپلیکیشنهای چت مثل Intent، این اپلیکیشن به شما امکان میدهد مستقیماً با بومیزبانان سراسر جهان ارتباط برقرار کنید؛ قابلیت ترجمه فوری مبتنی بر هوش مصنوعی آن مانند مربی شخصی شماست، وقتی در پیدا کردن کلمات مشکل دارید یا نمیدانید چگونه حرفی را بزنید، به آرامی شما را هل میدهد تا بتوانید به آسانی «به شنا کردن ادامه دهید».
نکته اصلی این است که برای خودتان محیطی ایجاد کنید که در آن «ناگزیر به انگلیسی صحبت کردن» باشید.
۳. به حس «آب خوردن» عادت کنید
در یادگیری شنا، غیرممکن است که آب نخورید. در یادگیری انگلیسی، غیرممکن است که اشتباه نکنید.
هر بار اشتباه کردن را به منزله «یک جرعه آب خوردن» در نظر بگیرید. ممکن است کمی در گلویتان بپرد و خجالتزده شوید، اما این به این معناست که در حال یادگیری تطابق با آب هستید. قهرمانان واقعی کسانی نیستند که هرگز اشتباه نمیکنند، بلکه کسانی هستند که پس از اشتباه، میتوانند فوراً خود را اصلاح کرده و به جلو حرکت کنند.
دفعه بعد که اشتباه گفتید، ناامید نشوید. لبخندی بزنید و به خودتان بگویید: «خب، یک چیز جدید دیگر هم یاد گرفتم.» و سپس، به صحبت کردن ادامه دهید.
مطالعه را متوقف کنید، اقدام را آغاز کنید
دیگر یک نظریهپرداز کنار آب نباشید.
شما در حال حاضر دانش کافی «شنا» (واژگان، گرامر) را دارید، تنها چیزی که اکنون کم دارید، شجاعت «به آب زدن» است.
منحنی یادگیری زبان، هرگز یک خط مستقیم و هموار نیست. بلکه بیشتر شبیه دست و پا زدن در آب است، گاهی پیشرفت میکنید و گاهی آب میخورید، اما تا زمانی که از آب بیرون نیایید، در نهایت قطعاً میتوانید آزادانه و با آرامش به سمت ساحل دیگر شنا کنید.
پس، از امروز به بعد، «یاد گرفتن» انگلیسی را فراموش کنید و شروع به «استفاده کردن» از انگلیسی کنید. آب، در واقع آنقدرها هم سرد نیست.